کد خبر: 1224086
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۶:۲۷
مجید بیشه
حکمرانی نخبگان (منظومة نخبگانی) و نخبگان حکمرانی (کارگزاران تراز)
(برگرفته از منظومة فکری رهبر معظّم انقلاب)
زنبورعسل غریزه اش به او می‌گوید برو روی گل بنشین، روی گل خوشبو، و از عطر آن و از جوهر آن بِمَک، بعد برو در خانه و کندو، خانه‌ها را به آن صورت شش گوشـه و مسـدّس بسـاز، و آن جا با ترتیباتی وارد خانه بشوید و خـارج بشـوید، و ملکـه‌ای و اعوانـی و پاسـبانانی و خلاصه یک تمدن زنبوری داشته باش. اگر شما فکر کنید که یک وقتی زنبور‌ها نشستند دور هم، یک کنفرانس بزرگی از سـران زنبور‌های کندو‌ها یا منطقه‌ها تشـکیل شد، گفتند خانه را چه جوری بسازیم بهتراست؟ یکی گفته هشت گوش، یکـی گفت چهارگوش، یکی گفت شـش گوش، بعـد مطالعه کردند، دیدند نه، شش گوشَش مناسب‌تر است، اگر فکر کنید این جوری شده، باید عرض کنم اشتباه کردید، یک چنین وضعی پیش نیامده.
وَ أَوْحى رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ (۶۸) ثُمَّ کُلِی مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ... (۶۹)
ایـن وحـی الهی سـت به زنبور. وحـی الهی به زنبور، نه به این معناسـت که زنبور می‌نشـیند، جبرئیل بر او نازل می‌شـود؛ ساختمان زنبور این جوری است، غریزه زنبور این جوری است، یک کشش غریـزی هسـت که زنبور را می‌کشـاند، مجبور می‌کنـد، او نمی‌تواند غیر از این کاری بکند، به طور طبیعی و به طور غریزی زنبور مجبور است، مفطور است بر این که خانه بسازد، به این صورت بسازد، از فلان جا گل و گیاه پیدا کند، آن‌ها را بمکد. اگر زنبوری تخلف کرد، به جای گل وگیاه، گیاهان بدبو و عَفِن را بـو کشـید و مکیـد، او را همـان دم در کنـدو گـردن بزنند؛ این‌ها همه اش فطرتشان است و غریزه شان است. غریـزه بـرای زنبـور کافی اسـت ...
عجیب این اسـت که اگر شـما بتوانیـد و می‌توانسـتید یک خانه‌ای از خانه هـای موریانه یا یک کندویی از کندو هـای زنبـور عسـل را، از زمـان توفـان نـوح مثلا، یا ده قـرن قبل از توفـان نـوح پیدا می‌کردید، می‌گذاشـتید پهلوی یکی از کندو‌های یکی از ییلاقات خوش آب و هوای مشـهد این زمان، می‌دیدید که یک سـر سـوزن ایـن کنـدو با آن کنـدو، ترتیباتش تفاوتی ندارد. تکامل، ترقی، پیشـرفت، در کار زنبور عسـل و در کار هیـچ حیـوان دیگـری موجود نیسـت. آن چه که هست وحی فطرت و وحی غرائز و راهنماییِ کیفیت آفرینش و خلقت اوست که او را می‌کشاند، حرکت می‌دهد، راه می‌نمایاند، موانع را به او نشان می‌دهد تا این که می‌تواند کار خودش را انجام بدهد، جز غریزه چیز دیگر نیست (۱۰/۰۷/۱۳۵۳).
آن چه گذشت مروری بود بر فلسفه نبوّت پیرامون مبحث هدایت غریزی حیوانات به روایت کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن برگرفته از سلسله جلسات آیت الله خامنه‌ای در مسجد امام حسن مجتبی (ع) مشهد در موعد رمضان المبارک ۱۳۵۳ شمسی. پیام کلی این است: حواسّ انسان، غرائز انسان و خرد انسان برای راهبری و دست گیری انسان کمند؛ یک سلسله موجودات با حواس شان ممکن است اداره بشوند.
از این رو پرداختن به زیست تمدنی زنبور به منظور اهمیت و ضرورت مبحث حکمرانی نخبگان می‌تواند تا حدودی ابعاد زیست نخبگانی را تبیین نماید؛ موجودی که حضرت علی (ع) پیرامون آداب فرا گرفتن دانش از نحوه زیست آن چنین می‌فرمایند: «از هر دانشی بهترین آن را فراگیرید؛ چراکه زنبور عسل از هر گلی زیباترینش را می‌خورد و در نتیجه، از آن، دو گوهر ارزنده تولید می‌شود: در یکی از آن‌ها شفای مردمان است (عسل) و از دیگری (موم) روشنایی گرفته می‌شود» (غرر الحکم: ۵۰۸۲).
یکی از برگزیدگان جایزه مصطفی (ص) در پاسخ به این سوال که نظر شما نسبت به پدیده مهاجرت نخبگان چیست؟ می‌گوید: «زنبور عسل برای آن که بتواند تولید خوبی داشته باشد باید به خارج از کندو برود»؛ و این نوع نگاه ناظر به نحوه بهره برداری از پدیده مهاجرت نخبگان در مقوله‌های پیشرفت هر جامعه‌ای ست و نمی‌توان صرفا به عنوان یک پدیده با کارکرد و پیامد‌های منفی تحلیل نمود.
رهبر معظّم انقلاب اسلامی معتقدند: «فرار مغز‌ها ابعاد گوناگونی دارد. یک ُبعد بسیار زشت و بد آن این است که بیگانگانی می‌خواهند بیایند از ثروت ملّی انسانی یک کشور سوء استفاده کنند...
بعد دیگری هم وجود دارد که البته به این بدی نیست؛ امّا آن هم فی نفسه خوب نیست. آن این است که جوان نخبه‌ای احساس کند که در محیط خارج از کشور، زندگی به او راحت‌تر و خوش‌تر می‌گذرد و دغدغه اش کمتر است؛ شغل بهتری پیدا می‌کند و امکانات تحصیلی بهتری دارد. بنابراین، این جا را رها کند و برود. این هم بعدی از ابعاد نامطلوب این کار است.
بعد دیگری در این کار وجود دارد و آن، عشق به علم است.
من یکی دو سال پیش از این به جماعتی از جوانان که اینجا بودند، در خصوص رفتن نخبگان به خارج از کشور گفتم: می‌شود اسم این را مهاجرت نخبگان برای تکمیل خود و استفاده از امکانات موجود دنیا گذاشت؛ منتها با این نیّت که این تکمیل، برای کشورشان و مردمی که آن‌ها را پرورش دادند و به آن‌ها خدمت کردند، باشد» (۰۳/۰۷/۱۳۸۱).
 
حکمرانی نخبگان (شبکة نخبگان: چرخه و منظومة نخبگانی)
حال با توجه به متنوع و گاهی پیچیده بودن مسایل مرتبط با امور نخبگان، مدیریت منظومه‌ای نخبگان و به تعبیری متعالی تر، حکمرانی نخبگان مبتنی بر چرخة نخبگانی از رهگذر نخبه باوری، نخبه یابی، نخبه گزینی، نخبه گماری، نخبه پروری، نخبه داری و نخبه کسوتی (منزلت و سفیران تحوّل، تعالی و تمدّن) با بهره گیری از مفهوم حکمرانی به معنای سیاست گذاری، راهبری یکپارچه، قاعده گذاری، تنظیم گری و تا حدی نظارت، ضرورتی انکارناپذیری ست.
برابر رهنمود‌های رهبر معظّم انقلاب اسلامی امام خامنه‌ای (حفظه الله تعالی)، یکی از خلأ‌های اساسی در مباحث راهبردی و اساسی پیرامون راهبری مؤثّر امور، خلأ منظومه سازی است؛ به این معنا که بتوان از برنامه‌های راهبردی و کلان از یک سو ترسیم کامل و جامع داشت و از سویی دیگر اجزای به هم مرتبط آن برنامه‌ها را بتوان در جای خود آرایش و تنظیم نمود. در ارتباط با این موضوع ایشان در چهارمین نشست راهبردی در سال ۱۳۹۱ می‌فرمایند: «ما باید برویم به سمت منظومه‌سازی؛ یعنی قطعات مختلف این پازل را در جای خود بنشانیم، یک ترسیم کامل درست کنیم؛ به این احتیاج داریم» (۲۳/۰۸/۱۳۹۱)؛ بنابراین از حیث مفهومی، منظومه سازی به عنوان یک منطق سازمان دهی راهبردی در مواجهه با مسائل کلان و اساسی، می‌تواند با مفهوم حکمرانی در ادبیات و متون علمی امروز قرابت معنایی داشته باشد؛ همان گونه که در حکمرانی، سیاست گذاری، قاعده گذاری و تنظیم گری فرآیند‌ها و مجموعه فعالیت‌های معطوف به تحقق مقاصد و اهداف موردانتظار، مدنظر است و به زعم برخی پژوهش گران نیز حکمرانی بیشتر آن وجهه هماهنگی، سیاست گذاری و تا یک حدی نظارت را می‌خواهد پوشش بدهد.
از این رو، برابر توصیه‌های رهبر معظّم انقلاب می‌توان چنین استدلال نمود که در مواجه با مسایل راهبردی و کلان از حیث چندوجهی بودن عوامل زمینه ساز در بروز و ظهور مسایل، برخورداری از تفکر نظام‌مند و صورت بندی شبکه‌ای و منظومه‌ای برای حل مسایل و ارایه راه حل‌ها و راه کار‌ها بسیار حایز اهمیت بوده و متمایزکننده محسوب می‌شود؛ «ما مسأله‌ی رعایت نخبگان و نگاه به نخبگان را به یک حالت شبکه‌ای در بیاوریم. ما نخبه را شناسایی می‌کنیم، انتخاب می‌کنیم، کمک می‌کنیم و ثبات در حرکت نخبگی به او می‌دهیم؛ این کافی نیست. باید یک حرکت شبکه ایِ سازنده و یک چرخه به وجود بیاید، که از پرورش و ساخت نخبه آغاز می‌شود؛ یعنی مربی گری. ریشه و پایه هم در آموزش و پرورش است؛ هم چنان که یکی از جوان‌ها گفت.
ما باید استعداد‌های نخبه را شناسایی کنیم و تربیت کنیم، بعد در میان این‌ها گزینش و انتخاب لازم است؛ بعضی نخبه ترند، بعضی استعداد‌های برترند؛ انتخاب بهترین ها، بعد از آن، نگهداری و ارتقاء است؛ نه فقط نگهداری، بلکه نگهداری همراه با ارتقاء و پیشرفت. کمک کنید این نخبه اگر امروز در رتبه‌ی دهم است، در آینده‌ی نه چندان دوری به رتبه‌ی اول برسد؛ ارتقاء پیدا کند. بعد این نخبه، خود وارد چرخه‌ی نخبه سازی شود - یعنی حالت شبکه‌ای پیدا کند - خود این نخبه، نخبه ساز و نخبه پرور شود. در این صورت، حالت درون زائی به وجود خواهد آمد و حرکت مضاعف خواهد شد. اگر ما یک چنین شیوه‌ای را در پیش بگیریم، به نظر می‌رسد که کار پیشرفت خواهد کرد» (۱۲/۰۷/۱۳۹۱).
 
افق راهبری مسأله محور نخبگان؛ موتور محرکه تمدن سازی (یک فریضه و واجب غیرقابل اجتناب)
آیت الله خامنه‌ای (حفظه الله تعالی) معتقدند: «آنچه نگاه به نخبگان را به عنوان یک فریضه، به عنوان یک واجب غیرقابل اجتناب بر همه‌ی مسؤولان لازم می‌کند، یک هدف بزرگ است. یک هدف بزرگی در این جا وجود دارد؛ با این هدف حتماً بایستی نگاه به نخبگان یک نگاه جدّی، یک نگاه عملیّاتی، یک نگاه دلسوزانه و پیگیر باشد. آن هدف چیست؟ آن هدف عبارت است از تبدیل کشور ایران به کشوری پیشرفته، قدرتمند، شریف ... و سرشار از معنویّت و ایمان. گفتیم پیشرفته باشد، قدرتمند باشد و مانند این ها، امّا در کنار این‌ها بایستی معنویّت وجود داشته باشد، ایمان وجود داشته باشد ... و برافرازنده‌ی پرچم تمدّن نوین اسلامی. ما یک چنین کشوری می‌خواهیم؛ هدف این است» (۲۸/۰۷/۱۳۹۵).
رهبر معظّم انقلاب در راهبری مسأله محور ظرفیت نخبگان، معتقدند: «بایستی نخبه این تواناییِ شخصی را تبدیل کند به توانایی ملّی؛ یعنی چه؟ یعنی این توانایی را در خدمت حلّ مسائل کشور قرار بدهد. ما خیلی مسائل داریم» (۲۷/۰۷/۱۴۰۱)؛ بنابراین با عنایت به اندیشه معظّم له پیرامون اهمیت نگاه به نخبگان در امتداد افق حرکتی انقلاب اسلامی به سوی تمدّن نوین اسلامی که مقام پاره تن کشور (۱۷/۰۷/۱۳۹۸) برای نخبگان قایل هستند، با بهره گیری از نگاه وسیع فرامرزی و امتداد عمق راهبردی که از واجب‌ترین واجبات کشور بر می‌شمرند (۱۰/۰۷/۱۳۹۸)، راهبری هوشمندانه (مصالح و منافع) اثر میدانی ظرفیت شبکه نخبگانی در بستر جریان حلقه‌های میانی حول محور مسایل اساسی و راهبردی در راستای افق تمدنی انقلاب اسلامی و تجربه زیست فرا مرزی و فراسرزمینی از جایگاه والایی در حکمرانی نخبگان برخوردار است. «[نخبگان]باید به مسائل کشور فکر کنند، مسأله محور کارکنند؛ مسأله محوری مهم است. کشور مسائل اساسی‌ای دارد؛ باید به این‌ها توجه کرد، این‌ها بایستی از طرق علمی و با روش علمی حل بشوند؛ راه حل دارد» (۲۶/۰۸/۱۴۰۰)؛ مسائلی از قبیل: آب، محیط زیست، ترافیک، آسیب‌های اجتماعی، اعتیاد، طلاق، حاشیه نشینی، هجرت از روستا‌ها و تخریب روستاها، نظام پولی، نظام مالی، نظام مالیاتی، بانک ها، مانع زدایی از تولید، هوش مصنوعی، بازار‌های داخلی، صادرات، سهم شرکت‌های دانش بنیان از تولید ناخالص ملّی، معدن، حمل و نقل، فضا و ... که به زعم ایشان این‌ها مسایل مهمّ کشور است.
نخبگان حکمرانی (کارگزارانِ تراز)
در گام دوم انقلاب، جوانان (مدیران، کارگزاران، اندیشمندان و فعّالان) به عنوان موتور پیشران حرکت، نقش اساسی و محوری در افق تمدنی انقلاب اسلامی و برپایی دولت اسلامی (تعالی منش و روش کارگزاران به گونه‌ای اسلامی) دارند. همان گونه که لازمه گام برداشتن، حرکت است و لازمه حرکت نیز وجود نیروی محرکه و به تعبیری پیشران است؛ در گام دوم انقلاب، جوانان موتور پیشران حرکت در نظر گرفته شده اند؛ پیشران و بازیگر کلیدی در فصل جدید زندگی جمهوری اسلامی ایران در راستای خودسازی، جامعه پردازی و تمدّن سازی و به طور خلاصه: ساخت ایران با الگوی کامل نظام پیشرفتة اسلامی. جوانان به جهت ظرفیت‌های آینده ساز خود به عنوان یکی از مهم‌ترین سرمایه‌های انسانی کشور‌ها محسوب می‌شوند.
از منظر آیت الله خامنه‌ای به مثابه یک متفکر و اندیشمند اسلامی، مقصود نهایی از انقلاب اسلامی، رسیدن به تمدّن نوین اسلامی در زنجیره‌ای منطقی و مستمر است که بر چهار رکن دین، عقلانیّت، علم و اخلاق بنا شده است و برای تحقق آن بایستی پنج مرحله انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی در مسیر تمدن سازی پشت سر گذاشته شوند. مقام معظم رهبری در سال ۱۳۷۹ در جمع روحانیون و فضلای حوزه علمیه قم در فیضیه پیرامون عوامل زمینه ساز رشد تمدّن اسلامی فرمودند: «زبدگان و نخبگان و خواص جامعه نقش‌های خود را پیدا کنند و طبق آن عمل کنند»؛ در نتیجه تمدن هر جامعه بیش از هر چیز، محصول توان مندی انسان‌های همان جامعه است و اولین و مهم‌ترین مسأله در تمدّن سازی، نیروی انسانی و جایگاه آن است.
ایشان معتقدند: «زیرساخت اصلی هر تمدّنی، منابع انسانی است» (۲۱/۰۲/۱۴۰۱) و «برای ایجاد یک تمدّن اسلامی – مانند هر تمدّن دیگر – دو عنصر اساسی لازم است: یکی تولید فکر، یکی پرورش انسان» (۱۴/۰۷/۱۳۷۹) و «برای یک کشور، برای یک تمدّن، برای یک ملّت، مهم‌تر از همه‌ی سرمایه ها، سرمایه انسانی است و نیروی انسانیِ شایسته اگر نباشد، تمدّنی به وجود نخواهد آمد» (۱۱/۰۲/۱۳۹۸).
معظّم له در دیدار با تمدّن پژوهان، «توحید»، «عبودیت»، «کرامت انسانی» و «سبک زندگی» را پایه‌های تمدّن اسلامی برشمردند و فرمودند: «به نظر من محور این حرکت نیز انسان است. البته انسان محور است که توحید را پذیرفته و به مقام عبودیت رسیده است» (۱۱/۱۱/۱۳۹۷).
اگرچه یکی از ظرفیت‌های نظام اسلامی، نیرو‌های مؤمن هستند که به برکت ایمان و استقامت ایشان، سنّت‌های الهی نیز به کمک می‌آیند و نوید آینده‌ای درخشان را می‌دهند، امّا به خاطر وجود موانعی بیرونی و درونی، این گونه نیست که آینده‌ی روشن انقلاب خود به خود به وجود آید بلکه در این زمینه مسؤولیّت‌هایی متوجّه کارگزاران نظام و اقشار و خواص و آحاد مردم می‌کند.
«یک نسلی باید وجود داشته باشد که این هدف را تأمین بکند ... راهش چیست؟ راهش تربیت نسلی است با یک خصوصیّاتی که آن خصوصیّات این‌ها است؛ یک نسلی باید به وجود بیاید شجاع، باسواد، متدیّن، دارای ابتکار، پیشگام، خودباور، غیور ... چنین نسلی لازم داریم. بایستی ایمان داشته باشد، سواد داشته باشد، غیرت داشته باشد، شجاعت داشته باشد، خودباوری داشته باشد، انگیزه‌ی کافی برای حرکت داشته باشد، توان جسمی و فکریِ حرکت داشته باشد، هدف را در نظر بگیرد، چشم را به اهداف دور متوجّه بکند ... ما یک چنین نسلی لازم داریم. این نسل، نسل جوان ما است. سرمایه‌ی این حرکت، این نسل است و موتور محرّکه‌ی این حرکت هم نخبگان جوانند؛ نخبگان اینجوری هستند» (۲۸/۰۷/۱۳۹۵).
از این رو، پرورش و بهره مندی از نخبگان در قامت کارگزارانِ تراز با خصوصیاتی که اشاره شد، ضلع دیگری از اضلاع حکمرانی زیست نخبگانی است؛ کارگزاران ترازی که در مقام حکمرانی با برخورداری از زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی در بهره گیری از نرم افزار اداره کشور در گام دوم انقلاب که شتاب دهنده، کمک دهنده و تحوّل آفرین در برپایی الگوی کامل نظام پیشرفتة اسلامی است، برای ساختن ایرانی عزّت‌مند و مقتدر دانا و توان مندند (به فضل خدا).
حکمرانیِ نخبگانِ حکمرانی
به طور کلی در راستای جهت گیری راهبردی متناسب با افق تمدنی انقلاب اسلامی و مرحله ایجاد و تشکیل دولت اسلامی به معنای حقیقی (روش و منش) از یک سو، و نیز کسب آمادگی برای تأمین نیاز به حرکت مبتکرانه برای ورود به یک فصل تازه‌ای از تحرّک علمی و خیز جدید از سویی دیگر، می‌توان با هم افزایی ظروف مرتبط بهم مظروف نخبگان (توازن ظرف و مظروف) و اهتمام توأمان به تدوین الگوی حکمرانی نخبگان (از حیث روش) مبتنی بر چرخه و منظومة نخبگانی و نیز پرورش نخبگان حکمرانی (از حیث منش) در سه وجه تحوّل گرایی (خودسازی)، تعالی بخشی (جامعه پردازی) و تمدّن سازی، زیست نخبگانی را حکمرانی نمود (بإذن الله).
 
پژوهش گر و مدرّس دانشگاه؛ دانش آموخته مقطع دکتری تخصصی مدیریت منابع انسانی دانشگاه علّامه طباطبائی (ره)
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار